ســلام آقــایی؟؟
خوبی؟
چ خبر از عزادارات؟
چی؟؟
تنهایی؟؟
دیگه نشنوما؟؟
کی گفته؟
مگه اون دختره یادت نیست؟
همونی که خودشو عروس کرده بود واسه عزات؟
آره همون
یا اونی که نشسته بود به عزادارای پیر یا عقب موند تو مسخره می کرد؟
اون پسره بود؟؟
تو هیاهوی عذادارات از پشت...
اون پسره رو یادته؟
همونی که فقط به عشق تو از خونه زده بود بیرون؟
یا اون دختره که زیر پرچمت قرار گذاشته بود؟
آقایی؟
دیگه نگی تنهاییا؟
اینجا کربلا نیس شمر و یزید داشته باشه
اینجا سرزمین شیعته....
اون پسره که دعوا افتاده بود سر علامت که تو شلوغی بهش بدن؟
اونا همش بخاطر تو بود آقایی
آقایی اون زنجیر زنایی که تا چشماشون به دخترا می افتاد؟
تازه یادشون میومد محکم تر زنجیر بزنن؟
هیئتاتو دیدی شبا چ شلوغه؟
یه وقت فکر نکنی واسه چیز دیگه ایه ها؟یا مال غذاست؟
همش مال توه
تو تنها نیستی فدای غربتت بشم.
شرمندتم آقایی.
ادامه مطلب